اقسام تفسیر2
اقسام تفسیر2
- روش اجتهادی
یکی دیگر از منابع فهم قرآن و پرده برداری از معانی آیات، عقل و تلاش و اجتهاد مفسر است. عقل و کاوشهای خردورزانه در تعالیم اسلامی جایگاه بس بلندی دارد و عموم قرآن پژوهان به این مهم اشاره کرده و جایگاه آن را در تفسیر بازگو کردهاند.امام علی(ع) دربارۀ اهمیت عقل در فهم آموزههای دین میفرماید: الدین لایصلحه الا العقل (ترجمه: چیزی جز عقل دین را اصلاح نمیکند)
علامه طباطبائی (م۱۴۰۲ق) در استدلال به این منبع تفسیری و اهمیت آن مینویسد: اگر کتاب الاهی را تفحص کامل کرده، در آیاتش دقت شود، شاید بیش از ۳۰۰ آیه وجود دارد که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده یا به پیامبر(ص) استدلال را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی آموخته است. خداوند در قرآن حتی در یک آیه بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به خدا و یا هر چیزی که از جانب اوست ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند، حتی برای قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل ملاکهای آن را درک نمیکند علت آورده است.دربارۀ این روش تفسیری چون و چراهای بسیار است. گروهی به موافقت و گروهی به مخالفت برخاستهاند. عنصر اجتهاد و بهره گیری از عقل در تاریخ تفسیر همواره دو سویه داشته است. سویهای از آن محکوم و مطرود شناخته شده است و از آن تعبیر به تفسیر به رأی شده است و سویهای از آن محترم شمرده شده، بدان ارج نهاده شده است و از آن تعبیر به تفسیر اجتهادی و ژرف نگری در معانی بلند قرآن شده است. به همین دلیل از قرن چهارم به بعد این روش گسترش یافت و مفسران بسیاری به این شیوه روی آوردند، تا جایی که عملاً روش مأثور متروک و مهجور گردید و اگر در دورهای از تاریخ تفسیر گرایش به اخباری گری و سلفی گری رشد نمیکرد، این شیوه کاملاً حاکم میماند.بدون شک، یکی از عوامل این امر، روش اهل بیت پیامبر علیهمالسلام در تفسیر قرآن است. اهل بیت پیامبر با تفسیر خود عملاً نشان دادند که چگونه میتوان در آیات الاهی تدبر کرد. ژرف نگری در کلمات بیهمتای الاهی نمود و قواعد فهم صحیح را در تفسیر به کار برد و خود را در قالب الفاظ محبوس نکرد. آنان با استناد به واژگان، قواعد ادبی، استناد به سیاق جمله، استظهار از آیات دیگر و چیدن چند آیۀ هم مضمون در کنار هم و بالاخره بهره گیری از نکات عقلی، پایههای صحیح تفسیر اجتهادی را نشان دادند.
با نگاهی به روایات مأثور از اهل بیت(ع) این شیوهها مشاهده میگردد و عملاً راه و روش تفسیر اجتهادی به دست میآید. به همین دلیل شخصیت عظیمی چون شیخ طوسی (م ۴۶۰ق) در مقدمۀ تفسیر تبیان مینویسد: گر چه ظاهر اخبار اصحاب ما دلالت دارد که تفسیر قرآن جز با خبر صحیح پیامبر(ص) جایز نیست و تفسیر به رأی ناصواب است، ولی آن چه ما میگوییم (تفسیر اجتهادی) نمیتواند در کلام خدا و پیامبرش دوگانگی باشد، از طرفی بگوید قرآن به زبان عربی و آشکار نازل شده و در مقابل بگوید نمیتوان از ظاهر قرآن چیزی فهمید.البته عوامل دیگری در حرکت تفسیر و گرایش به اجتهاد و عقل در تفسیر مؤثر بوده است. یکی از آنها، دگرگونی بزرگ در جهان اسلام با بنا شدن تمدنی عظیم و گسترش سرزمینهای اسلامی بود. این دگرگونیها، علوم و معارف اسلامی را دستخوش تحول کرد. حدیث، فقه، اصول، تفسیر، تاریخ و ادبیات، همه و همه تحث تأثیر تحولات فرهنگی و سیاسی قرار میگیرند. مسلماً یکی از عوامل این دگرگونیها ارتباط جهان اسلام با جوامع و تمدنهای دیگر بوده است. امواج گوناگون عقل بشری و میراث فرهنگها و تمدنهای یونانی و ایرانی و هندی با معارف اسلامی در سراسر سرزمینهای اسلامی تلاقی میکنند و طوفانهای جدال و برخورد آرا را فراهم میسازند. مهمترین این برخوردها با یهود و نصارا از اهل کتاب و فلسفۀ ثنویت است. عموماً خاصیت برخورد و تضارب آرا و طرح عقاید گوناگون، تحول آفرینی و آفاق گستری است که این خاصیت به دانش تفسیر سرایت میکند و تحول چشمگیری به وجود میآورد و روش تفسیر اجتهادی را به عنوان روشی عام و فراگیر میان دانشمندان مقبول میسازد.
شيوه رايج در تفسير قرآن از عهد تدوين تفسير تاكنون تفسير قرآن به ترتيب مصحف و تدوين قرآن، يعنى از سوره فاتحه تا سوره ناس، آیه به آيه و سوره به سوره، بوده است. به اين شيوه از تفسير تفسير ترتيبى گويند. نزديك به همه تفاسير پيشين، به جز پاره اى احكام القرآن هاى شيعى، به همين شيوه به تفسير پرداخته اند.از تفسير ترتيبى با عناوين ديگرى نيز ياد شده است؛ شهيد صدر از آن با عنوان «تفسير تجزيئى» ياد كرده است. در مقابل آن نيز بر تفسير موضوعى عنوان «تفسير توحيدى» اطلاق كرده است. مراد از تفسير تجزيئى آن است كه مفسر آيات قرآن را با همان ترتيب پيوسته اى كه در مصحف شريف آمده اند تفسير كند. در تفسير تجزيئى مفسر با تجزيه آيه به چند جمله به تفسير كلمه به كلمه و جمله به جمله آن مى پردازد اما در مقابل، در تفسير توحيدى (موضوعى) مفسر همه آيات مربوط به موضوعى اعتقادى، اجتماعى، معرفتى يا … را گردآورى كرده، آن ها را به عنوان يك واحد و يك كل در نظر گرفته، حقايق و اشارات موجود در آن ها درباره موضوع خاص را استخراج مى كند.
- تفسیر موضوعی
بدون تردید، کلمۀ تفسیر موضوعی اصطلاحی است نو که اگر چه اصل آن از قبل معمول بوده است اما با این نام شناخته نمیشد. در مقام تعریف، تفسیر موضوعی روشی است برای تبیین یک موضوع با ملاحظۀ آیات هم موضوع و هم مضمون و نه هماهنگ با ترتیب و نظم موجود در قرآن. در این روش، مفسر آیات مختلف دربارۀ یک موضوع را در کنار یکدیگر قرار میدهد و با جمع بندی و تحلیل آنها، دیدگاه قرآن را در آن باره تبیین میکند.در تفسیر ترتیبی، فهم مدلول آیات قرآن یکی پس از دیگری به ترتیب مصحف است و در تفسیر موضوعی در جستجوی فهم و نظر قرآن حول یک سؤال یا موضوع است.
- تفسیر تطبیقی
معنای تفسیر تطبیقی در فارسی و عربی با یکدیگر تفاوت دارد. مراد از تفسیر تطبیقی در زبان عربی، تطبیق آیات قرآن با مسائل روزمره و اجرای آن در زندگی انسانهاست، اما در زبان فارسی مقصود از تفسیر تطبیقی بررسی مقایسهای آیات قرآن و یا بررسی مقایسهای نظرات تفسیری است.
- تفسیر علمی
در این روش تفسیری، مفسر میکوشد بین آیات قرآن و یافتههای علم تجربی ارتباطی بیابد و به شرح آن بپردازد. از این روش، با دیدگاه مخالف و موافق، تعاریف مختلفی شده و در اغلب آنها به سخنان امام محمد غزالی (متوفی ۵۰۵) و نقد ابوالقاسم شاطِبی (متوفی ۵۹۰) استناد گردیده است. این دو اندیشمند پیشگام، به رغم اینکه تفسیر مستقلی بر قرآن ننگاشتهاند، در بحث از علوم ضروری برای فهم قرآن، به این موضوع پرداختهاند که آیا میتوان در تفسیر قرآن از علومی بهره گرفت که در زمان نزول قرآن برای مردم ناشناخته بوده است. غزالی موافق بهره گیری از این علوم است و به پیروی از آرای وی، زرکشی (متوفی ۷۹۴) و سیوطی (متوفی ۹۱۱) آرایی در تأیید تفسیر علمی ابراز داشتهاند. همچنین از میان تفاسیر قدیمی، التفسیرالکبیر فخر رازی (متوفی ۶۰۶) را نمونهای عملی از این روش دانستهاند. شاطبی نخستین مخالف این دیدگاه بوده است.
- امینی
- مهر 14, 1398
- 31 بازدید