تعریف دانش تفسیر و ضرورت تفسیر
تعریف دانش تفسیر و ضرورت تفسیر
علامه طباطبائی دانش تفسیر را این چنین تعریف کرده است: «تفسير به معناى بيان معانى آيات قرآنى و كشف مقاصد و مداليل آن است».مهمترین نکته در باب تفسیر عبارت از نقش این علم در پرده برداری از مدلول لفظ و بیان معانی است. در نتیجه، بیان معانی ظاهری لفظ که از ظاهر کلام به ذهن میرسد، تفسیر خوانده نمیشود و به تعبیر شهید صدر (م ۱۴۰۲ق): «پرده برداری و بیان در معنای تفسیر در جایی مطرح است که گزارش گر نوعی پنهان بودگی و پیچیدگی باشد تا از راه تفسیر کشف و زایل گردد. ولی در جایی که سخن با معانی ظاهری و زودرس روشن میشود و لفظ معنای آن را آگاهی میدهد، تفسیر نامیده نمیشود، زیرا از چیزی پنهان پرده برداری نکرده است».این تعریف برای محدودۀ تفسیر و میدان فعالیت این علم در فهم پیام قرآن بسیار مهم است، زیرا مشخص میکند کجا جای تفسیر و کجا جای برداشت از معنای ظاهری و ترجمان کلام است. سیوطی نیز در الاتقان این تعریف را ارائه کرده است: «تفسیر علمی است که از احوال قرآن از نظر دلالت بر مرادش متناسب با درک و فهم بشر بحث میکند».
ضرورت تفسیر
بایستگی تفسیر به ضرورت شناخت قرآن بازمی گردد. قرآن را باید شناخت و در زوایای آن کند و کاو کرد تا به ژرفا و درونمایهاش راه یافت و از رهنمودهایش پند گرفت. قرآن کریم در اهمیت تدبر و اندیشیدن در آیاتش سخن گفته است و مسلمانان را به مطالعه و تفکر در کلامش تشویق کرده است. در جایی میفرماید: كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ (ترجمه: [اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كردهايم تا در [باره] آيات آن بينديشند، و خردمندان پند گيرند.)[ ص–۲۹] از سوی دیگر، درست است که قرآن به زبان مردم نازل شده و کتابی مبین و آشکار است، اما به پیامبر گرامی دستور داده تا قرآن را شرح و توضیح دهد وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (ترجمه: و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى، و اميد كه آنان بينديشند.)[ نحل–۴۴] زیرا فهمیدن ظاهر معانی غیر از تفسیر است. هر کس عربی را به خوبی بداند، ظاهر معانی را در مییابد، اما به ژرفای آن جز با تلاش و کوشش و در اختیار داشتن ابزار و دانشهای لازم نمیرسد.
گذشته از این، اگر کسی با دقت به مطالب قرآن توجه نماید درمی یابد که قرآن ویژگی هایی مخصوص به خود دارد که ضرورت تفسیر را در هر عصر و زمانی ایجاب میکند. برخی از این ویژگیهای بدین قرار است:
معانی گوناگون: قرآن کریم معانی گوناگون دارد، ژرفناک و فراخناک است. امیرالمومنین(ع) میفرماید: و إنّ القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق لا تفنی عجائبه و لا تنقضی غرائبه (ترجمه: ظاهر قرآن زیباست و باطنش ژرف و ناپیداست. عجایب آن سپری نگردد و غرایب آن به پایان نرسد.)
بیان فشرده مسائل: در قرآن، مسائل بسیار فشرده و با اشاره بیان شده است. در بیان عقاید و احکام به گونهای موجز مطالب را میآورد و از ذکر خصوصیات و جزئیات پرهیز میکند که حتماً نیاز به تفسیر دارد. نمونۀ روشن آن در احکام نماز، روزه، حج و دهها عمل عبادی و غیرعبادی است.
نزول تدریجی قرآن: قرآن در مدت ۲۳ سال نازل شده و شیوۀ آن به گونهای است که مطالب در سورههای مختلف قرار میگیرد. از این روی در هر سوره نکتهای را بیان کرده که با کنار هم گذاشتن آن و پرده برداری از معانی میتوان به درک کامل آن رسید.
منشأ غیبی وحی: وحی گنجینۀ علم الاهی و نازل شده از عالم غیب و متعلق به جهانی است بینهایت وسیعتر از عالم حس و مادیت. نکات غیبی و نامأنوس با طبیعت مادی بشری درقالب سخنان متعارف ریخته شده است. در قرآن حقایقی چون ملائکه، جهان آخرت، عالم غیب، صفات الاهی، حرکات تکوینی و معجزات مطرح شده است. مأنوس شدن با این معانی نیاز به مقدمات و توضیح و تفسیر دارد.
- امینی
- مهر 14, 1398
- 33 بازدید