فلسفه امامت
فلسفه امامت
از آنجا که اهل سنت، امام را تنها یک حاکم سیاسی جامعه میدانند، معمولا فلسفه وجود امام را تشکیل حکومت و انجام وظایف معمول حکومت و اداره جامعه معرفی میکنند. به عنوان مثال از نظر معتزله تحقق بخشیدن به احکام شرعی چون اقامه حدود، حفظ هستی امت اسلامی، آماده ساختن و بسیج نیروهای رزمنده برای مبارزه با دشمن و اموری شبیه آن، اغراض امامت را تشکیل میدهد.اما شیعه امامیه، دو نوع هدف را برای وجود امام بیان کردهاند.
- هدف اول: همان اهداف و فوائد عملی است که اهل سنت نیز بیان کردهاند. بر این اساس، حفظ نظام اجتماعی مسلمانان، برقراری عدالت اجتماعی، تحقق بخشیدن احکام اسلامی به ویژه احکامی که جنبه اجتماعی دارد، اجرای حدود الهی به عنوان اهداف امامت به شمار آمده است.
- هدف دوم: که مهمترین هدف امامت را تشکیل میدهد عبارت است از: نقل، حفظ و تبیین شریعت.
نقل شریعت
در دیدگاه امامیه، خداوند دین را بهصورت کامل به پیامبر (ص) وحی کرده و ایشان نیز بهطور کامل آن را برای امامان ابلاغ نموده است تا آنان، به تدریج همه احکام را برای مردم بیان نمایند. بر این اساس، جزئیات احکام مربوط به عبادات، معاملات، عقود، ایقاعات، ارث، حدود و دیات، در قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) بیان نشده است. آنچه در قرآن و سنت آمده است، کلّیات این احکام است. احکامی که از طریق احادیث از پیامبر (ص) به ما رسیده محدود است و نمیتوان ادعا کرد که تمام این احادیث از نظر سندی معتبر است.از همین روست که اهل سنت برای جبران این نقصان، به استفاده از منابعی مانند قیاس و استحسان و روشهای دیگری روی آوردند که از نظر معرفتی یقین آور نیست. قیاس، استحسان و دیگر روشهای غیر یقینی، از نظر شیعه اعتباری ندارد و دلیل معتبر عقلی و شرعی نداریم که با استناد به آن بتوان، در فرایند استنباط احکام از اینها استفاده کرد.از دیدگاه شیعه، پیامبر (ص)، دین اسلام را بهطور کامل ابلاغ نموده است و نقصی در آن نبوده است تا لازم شود بوسیله قیاس و استحسان جبران شود. اما به دلیل آماده نبودن مردم و نبود موضوع، بسیاری احکام برای مردم عادی اساسا مطرح نشد. پیامبر (ص) این دسته احکام را به امامان بعد از خود آموخت تا آنان به تدریج آن احکام را برای مردم بیان نمایند.
حفظ شریعت
یکی دیگر از اموری که وجود امام را ضروری میکند و از فلسفههای امامت بهشمار میرود، حفظ شریعت است. بر این اساس، وجود امام باعث میشود تا دین از تغییر و تحریف محفوظ بماند؛ چراکه گذشت زمان٬ وجود دشمنان٬ فهم نادرست متون و عوامل دیگر میتواند در انحراف مردم از تعلیمات اصیل اثرگذار باشد.از سوی دیگر٬ قرآن جزئیات احکام شریعت را بیان نکرده است، و به خودی خود نیز سخن نمیگوید، بلکه نیازمند تفسیر است. اما از آنجا که فهم دیگران از قرآن، دست کم، احتمال خطا و اشتباه بودن را دارد، نیاز به افرادی است که فهم آنان از قرآن، مصون از خطا و خیانت باشد. وجود آنان بهعنوان ملاک و معیاری برای تشخیص خطای فهم دیگران است. آن معیار و میزان هرچه باشد، در حقیقت همان است که سبب حفظ شریعت خواهد بود.
علاوه بر این، احکام و معارفی که بهصورت متواتر یا اجماعی نقل شده، محدود است و همه احکام شریعت را در بر نمیگیرد. اجماع هم که به خودی خود و بدون استناد به دیدگاه و قول معصوم، اعتبار ندارد. بنابراین، تنها راهی که باقی میماند، آن است که شریعت، با امام معصوم حفظ شود؛ زیرا در این صورت، رأی او به دلیل عصمت، از هر گونه خطایی محفوظ است و میتوان با آن، دیگر اقوال درباره تفیسر قرآن و تبیین شریعت را ارزیابی کرد.
تبیین معارف دینی
از دیگر عواملی که وجود امام را ضروری کرده است، تبیین آن بخش از معارف و احکام شریعت است که به دلیل فراهم نبودن شرایط و فرصت کافی، توسط پیامبر بیان نشده است و بیان آنها به امام واگذار شده است.
- امینی
- مهر 15, 1398
- 32 بازدید