تقوا در کلمات عارفان
تقوا در کلمات عارفان
در عرفان، تقوا از مقدمات و ارکان سلوک است و سالک کسی است که حتی به امور مُباح نیز بسیار نپردازد و در همه احوال، اشارت «دَع ما یُریبُکَ الی ما لا یُریبُک» (امر بیشبهه را انجام ده و دست از امور شبههناک بدار) را پیش چشم داشته باشد.
در کتاب شرح التعرف آمده است که اصل تقوا، ترسیدن و پرهیز کردن است و البته هر دو اینها به یک معنا باز میگردد، زیرا «هرکس از کسی بترسد، از خلاف او… حذر کند». غزالی معنایی را که علما برای تقوا گفتهاند، با معنایی که در احادیث نبوی آمده است، جمع کرده میگوید: تقوا دوری کردن از هر آن چیزی است که برای دین انسان مضر باشد، مثل بیماری که باید از هرگونه خوردنی یا نوشیدنی مضر اجتناب کند. این تمثیل را خواجه نصیرالدین طوسی نیز آورده است. این تمثیل از ارتباط حقیقی، و نه اعتباری، میان اوامر و نواهی خداوند و قرب و بعد (یا پاداش و عقاب) حکایت میکند.
مراتب تقوا در عرفان
مراتب تقوا در نظر ابن عربی، متناظر با معنای آن نزد وی، به چارچوب مفهومی این نظام عرفانی نزدیک میشود: تقوای عام، پرهیز از محرمات و مکروهات است و تقوای خاص، پرهیز از اینکه سالِک اعمالش را به خویش نسبت دهد و تقوای اخص، آن است که در کنار وجود حق از وجود غیر سخن نگوید.
برای تقوا انواعی نیز ذکر شده است:
- تقوای زبان که پرداختن به ذکر پروردگار و رها کردن مدح غیر اوست؛
- تقوای ارکان که انتخاب اطاعت خداوند بر خدمت هرچه فناپذیر است؛
- تقوای جَنان که اختیار محبت خداست و دل نبستن به هر آنچه و هر آنکه زوال یابنده است.
تقوا نزد عارفان در بالاترین درجه، به معنای اتّقا (حذر کردن) از غیر خداست، درست بر خلاف صورتِ ظاهر آن (اتقوا اللّه)، و نیز دوری از هر آنچه سالک را از خدا دور میکند، به این معنا که دل او با غیر حق شاد نگردد و آرام نگیرد.
همچنانکه در تفسیری منسوب به امام جعفر صادق(ع) آمده است که هرکس از گناهان تقوا پیشه کند، مأوایش بهشت آسوده و پرنعمت است و هرکس از خداوند تقوا بورزد، حجابها و پردهها از پیش رویش کنار میرود چنانکه حق را در تمام احوال مشاهده میکند.همچنین گفتهاند که تقوا یعنی پرهیز از دنیا و آخرت و هرچه جز خداست.
- امینی
- شهریور 17, 1398
- 31 بازدید